به گزارش دیارجنوب، “محسن زمانی”دانشآموخته مدیریت عملیات در روز جمعه ۱۰ مرداد ماه یادداشتی در پی آتش سوزی در منطقه گیسکان دشتستان منتشر کرد که به شرح ذیل است:
وقتی نخستین دودها از دل کوههای گیسکان برخاست، کمتر کسی تصور میکرد این آتش فریاد محیط زیستی چنین گسترده شود، ادامهدار بماند، منابع طبیعی را بسوزاند و در نهایت خاموش شود؛ بیآنکه برای فردا، چراغی از تجربه و درس باقی بگذارد.
آتشسوزی گیسکان، مانند بسیاری از بحرانهای طبیعی، دیر دیده شد، دیر جدی گرفته شد، دیر مهار شد. حالا که خاموش شده، نه آرامش، بلکه پرسشهایی سنگین در ذهنها باقی مانده است:
چرا مهار آتش اینهمه طول کشید؟
چرا با وجود تکرار حوادث، همچنان در همان نقطه ضعفها گرفتاریم؟
و آیا قرار است اینبار هم گیسکان، بهسرنوشت فراموششدگان بپیوندد؟
عوامل تأخیر در مهار آتشسوزی گیسکان:
۱. صعبالعبور بودن منطقه و کمبود تجهیزات میدانی
نبود امکانات پایهای مانند بالگرد مستقر در استان، دمنده، مخزن سیار و حتی کفش و لباس ایمن، تلاشها را کند و فرسایشی کرد.
۲. نبود فرماندهی واحد و روشن در ساعات نخست بحران
در روزهای اول، پیامهای پایان عملیات از رسانه ها منتشر شد، اما آتش خاموش نشد. چندگانگی تصمیمگیری و نبود فرمانده میدانی مقتدر، فرصت طلایی را از بین برد.
۳. ضعف دیدهبانی و هشدار زودهنگام
وقتی آتش رسانهای شد، شعلهها از خط ایمن گذشته بودند. شناسایی زودتر، میتوانست ابعاد بحران را محدودتر نگه دارد.
۴. نیروهای مردمی بیآموزش و بیسازماندهی
با وجود غیرت و انگیزه فراوان، نبود آموزش و هدایت میدانی، موجب هدر رفت توان مردمی و حتی بروز خطراتی برای آنان می شود
۵. همزمانی بحرانها و پراکندگی منابع
وقوع همزمان آتشسوزی، تنش آبی و دیگر چالشهای اقلیمی در استان، موجب شد تمرکز لازم در گیسکان در لحظات طلایی شکل نگیرد. مدیریت بحران استان نیازمند بازنگری اساسی است.
لزوم تقویت ادارات محیط زیست و منابع طبیعی منطقه
برای مقابله مؤثر با چنین بحرانهایی، نهادهای حافظ طبیعت در بخش ارم، بهویژه اداره منابع طبیعی و محیط زیست، باید از حالت نمادین خارج شده و به جایگاه واقعی خود بازگردند اکنون این ادارات با تعداد نیروی انسانی بسیار محدود و امکانات حداقلی، در شرایطی با بحران روبهرو میشوند که نیازمند واکنش سریع، چابک و مستمر است.
تقویت این نهادها با جذب نیرو، آموزش تخصصی، تأمین تجهیزات، وسایل نقلیه و اعتبار کافی، نه یک انتخاب، بلکه یک الزام حیاتبخش برای آینده زیستبوم گیسکان و مناطق مشابه است.
قدردانی از مردم غیرتمند
در این میان، باید سر تعظیم فرود آورد در برابر همت عمومی مردم غیور بخش های ارم،بوشکان و مرکزی و همه عزیزانی که از هر نقطه ای برای حفظ منابع طبیعی و محیط زیست یاری رسان بودند، دستمریزاد به اهالی دلیر گیسکان که فارغ از امکانات و حمایتهای رسمی، با جان و دل از ابتدا وارد میدان شدند. جوانان، کشاورزان، زنان و کهنسالان، بدون امکانات، بیوقفه در کوهها ماندند تا طبیعت خود را نجات دهند.این مشارکت خودجوش، گنجینهای است که باید قدر دانسته شود.وفاق و همدلی با مردم، نه تنها یک ارزش، که راهکار اصلی مدیریت بحران در مناطق محروم و کمتجهیز است.
۶ اقدام فوری برای آینده:
۱. آموزش هدفمند جوامع محلی
آموزش عملی و منظم به دهیاران، شوراها، جوانان و دامداران، پایهی مشارکت مؤثر در بحرانهاست.
۲. تقویت فرماندهی بحران از سطح بخش و دهستان
فرمانده بحران و اعضا باید از پیش تعیین شده، در دسترس، آموزشدیده و صاحب اختیارات اجرایی فوری باشد.
۳. ارتباط فعال با رسانه و جامعه
اطلاعرسانی صادقانه و مستمر، اعتماد میسازد و از شایعات جلوگیری میکند. رسانه صادق، یار بحران است نه مزاحم آن.
۴. مدیریت میدانی از ابتدا باید انجام شود، نه اداری
کسی که صحنه را ندیده، نمیتواند برای بحران تصمیم درستی بگیرد. حضور میدانی مدیران، یک ضرورت است.
۵. پیشگیری مؤثر و مستمر
خط آتشبر، پایش ماهوارهای، تابلوهای هشدار، دیدهبانی فصلی و گشتهای مراقب، باید پیش از شروع فصل گرم اجرا شوند.
۶. تقویت منابع انسانی و لجستیک نهادهای مسئول
محیطبان بدون تجهیزات، جنگلبان بدون وسیله، و کارمند منابع طبیعی بدون همراهی اجتماعی، نمیتوانند ناجی طبیعت باشند. این نهادها باید تقویت شوند.
جمعبندی
خاموشی گیسکان، یک نقطه پایان نیست؛ بلکه آغاز یک ضرورت است: تغییر رویکرد و تقویت آمادگی.
اگر امروز از این حادثه نیاموزیم، فردا همین کوه، همین طبیعت، همین مردم، دوباره در شعلههای تکرار خواهند سوخت.
پیشنهاد پایانی
شایسته است مسئولان محلی و استانی گزارشی شفاف و کاربردی از روند بحران گیسکان ارائه دهند،جدول اقدامات انجامشده و نقاط ضعف و قوت را منتشر کنند و پیش از پایان تابستان، یک رزمایش واقعی اطفای حریق در منطقه برگزار نمایند.